چهارشنبه ۱۵ آذر ۹۶ | ۲۰:۴۴ ۶ بازديد
اي حجت زمانه! دارم سؤالي از تو:
آيا توان كه يك روز آن روي ماه ديدن؟
كي ميشود ظهورت؟ تا فصل شادي آيد
با ديدن رخ تو از غصهها رهيدن
عمري است اين اميدم: روزي تو را ببينم
بوسه زنم به پايت، وز تو دعاشنيدن
دشمن ره صفا را بر روي شيعه بسته
خم گشت قامت ما از پيش و پس خميدن
خوش باد گر كه ما را يك شب دهي اجازه
در زير سايهي تو يك لحظه آرميدن!
گويد «بنيسي» زار با اشك و آه و ناله: «از تو به يك اشاره، از ما به سر دويدن»